نمی دانیم چرا ما که کوچکترین تجربه ای در ارتباط با جنس ذکور نداریم، همواره مرکز مشاوره دوستانمان در باب چگونگی ایجاد روابط حسنه با جنس مخالف بوده ایم؟!
هرازگاهی دوستی با ناله و فغان با ما تماس برقرار می نماید که مثلا با این "اصغر" چه کنیم؟ دیگر تحملش را نداریم ...
می گوییم دردتان چیست؟ می فرمایند:اذیتمان می کند ... سرشان با گوششان بازی می نماید ... خسیس شده اند ... بد دلند ... بداخلاقی می کنند ...
پس از اینکه ما ساعاتی بس طولانی را صرف راهنمایی و ارشاد و احیانا دلداری دادن آنها می نماییم، بالاخره تماس مذکور قطع می شود و پس از گذشت تنها یک هفته! که ما همچنان در فکر رفیقمان و بهبود روابطش با اصغر می باشیم، احوال را از ایشان جویا می شویم و دوستمان با حیرت می پرسد؟ کدام اصغر؟!
پس از کلی نشانی دادن که بالاخره ایشان اصغر آقا را به خاطر می آورند می فرمایند: "آهااااااااااااااااااااان اونو میگی؟! اون که خاطره شد ... اکبرو بچسب!"