۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

عزیز دلبند! برادر من! ای بزرگوار! ای که کلمه ناموس! همواره بر زبانتان جاریست! ممکن است روزی به خودتان زحمت بدهید و در اماکن خلوت و شلوغ دست و بال و پرو پاچه تان را به ما نمالانید؟
خطاب ما بیشتر به شما آقایان عزیزو دلبرکیست که مانند خلال دندان معشوقه تعویض می نمایید و در بیست سالگی تجربیات جنسیتان از پدربزرگ محترمتان نیز فراتر رفته است. اما گویی تاکنون هرچه میل نموده اید آب نمک بوده است که همواره تشنه لب به نظر می رسید! واتعجبا که آبهای ارزان پیش رو را نمی بینید و در پی سراب می دوید!...
باور کنید ما تنها محض خاطر گل روی خودتان این سخنان را عرض می نماییم. فقط لحظه ای درنگ کنید...اگر اینگونه پیش بروید زمانیکه عزم ازدواج با نجیبترین دختر روی کره زمین را نمودید! دختر "دست و پا" نمالیده ای باقی نمی ماند که ننه جانتان را به خواستگاریش بفرستید!

پس نویس: تاکید می نماییم گفته های ما تنها به دلیل ندید بدیدی، جهالت و پایین شهری بودن ما نیست. چه بسیارند نسوانی که در سرزمین ما عرصه را اینگونه بر خود تنگ می بینند. عمق فاجعه تا بدانجا رفته است که حتی "سوزان روشن" که نماد هرچه روشنگریست! از سرزمین مستکبره فریاد بر می آورد که: "دستتو بکش از رو پام!... خودتو نزن به اون راه!... می دونی که من اصیلم!... دختر ایرونیم!..." واقعا شرم بر شما باد که در ممالک کفر هم زنان ما از شرتان در امان نمی باشند!...

هیچ نظری موجود نیست: